×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پسرکی تنها

× درمورد داستان زندگی پسرکی تنها
×

آدرس وبلاگ من

psgl.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mohmd1390

صبح یک روز سرد زمستان

صبح یک روز زمستانی که هوای شهرم از شدت سوز تمام گنیجیشک های خانه  ام را در پستوی پشت بام مخفی کرده بود .هنوز خورشید زحمت بیدارشدن  را به خودش نداد. با صدایی از خواب بیدار شدم به اضتراب که تمام وجودم را فرا گرفته  به ارامی نفس میکشیدم  اندکی سرم را چرخانم تا نگاهی به مادر بیاندازم شاید  با دیدنش در شلوغی صبح یک روز زمستانی که تا انروز با چنین صحنه ای مواجه نگشته بودم انکی ارام گردم راز این شلوغی بدانم.به دنبال مادر بودم که  برادرم بزرگم را  بالی سرم نشسته و با چشمانی اشک الوده نگاهم میکرد

دوباره سرم را چرخاندم شاید راز این شلوغی خانه را راز گریه های برادرم  راز این روز سرد زمستانی  بفهمم که نگاهم به بستر مادر افتاد چرا مادرم در شلوغی صبح از خواب بر نخواست چرا او خوابیده وهزاران چرای دیگر که با خود فکر میکردم

دوازده بهار دیده بودم که ارام ارام به من فهماندن که از امروز دیگر  روی مادر هیچ حسابی نکن دیگر وقتی از تنهایی به درد امدی بدان که دیگر در این خانه کسی نیست که برایش از تلخی روزگار بگویی    اری مادر رفت  مادر با همه کوله بار خاطرهایش رفت

  


شنبه 15 آذر 1393 - 6:49:46 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://faramarzorg.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 بهمن 1393   7:54:43 AM

http://gorganmusic22.persiangig.com/600/01.gif

http://171.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 آذر 1393   6:27:17 AM

http://gorganmusic22.persiangig.com/28.gif

آخرین مطالب


صبح یک روز سرد زمستان


پسرک تنها


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

4611 بازدید

1 بازدید امروز

4 بازدید دیروز

5 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements